شبهعلم چیست؟ خرافات مدرن را بهتر بشناسید | بهمن 1401
«بهگفتهی دانشمندان دانشگاه هاپکینز، مصرف روزانه یک حبه سیر، خطر ابتلا به سرطان پروستات را در مردان بالغ به صفر میرساند.»
کافی است چنین پیامی را تایپ کنید و برای تعدادی از دوستان و آشنایان خود بفرستید. درصد قابلتوجهی از گیرندگان پیام، بدون اینکه حتی سوالی از شما بپرسند، آن را قبول میکنند و برخی از آنها حتی مثالهایی را نیز در تایید ادعای شما مطرح خواهند کرد. این موضوع نشان میدهد که شبهعلم تا چه حد در جامعهی ما رواج دارد و مردم گول ظاهر علمی آن را میخورند؛ اما شبهعلم چیست و چه تفاوتهایی با علم دارد؟
شبهعلم چیست و اولینبار توسط چه کسی معرفی شد؟
شاید ابتدا اینطور فکر کنید که شبهعلم، چیزی شبیه علم است و احتمالا تفاوت کمی با آن دارد؛ اما واقعیت این است که شبهعلم (pseudoscience) فقط نام علم را یدک میکشد. درواقع میتوان گفت که شبهعلم همان خرافات است؛ خرافاتی که با ظاهری کاملا موجه و سوءاستفاده از اصطلاحات علمی، مطالبی بیاساس را به خورد مخاطب خود میدهد.
به بیان سادهتر میتوان گفت که شبهعلم مفاهیمی را از دنیای علم قرض میکند تا با کمک این مفاهیم اثباتشده، ماهیت خود را توجیه کند. جهان شبهعلم، همان جهان خرافات است؛ با این تفاوت که خرافههای مطرحشده در این جهان، لباس علم برتن کردهاند. همین موضوع نیز باعث میشود تا افراد بیشتری آنها را باور کنند و حتی به مریدان سرسخت آن هم تبدیل شوند.
مطرحشدن مفهوم شبهعلم به قرن بیستم، یعنی زمان اوج شکوفایی علم در اروپا بازمیگردد. کارل پوپر، فیلسوف اتریشیانگلیسی کسی بود که برای اولین بار با بررسی نگاه متفاوت دانشمندان و متفکران به مباحث مختلف، این مفهوم را مطرح کرد.
به عقیدهی پوپر، شبهعلم صرفا بهدنبال تایید یک فرضیه است و در این مسیر بهدنبال شواهد و مدارکی میگردد که درستی فرضیهی مطرحشده را به اثبات برسانند؛ اما علم نگاهی بیطرفانه به فرضیهها دارد و با انجام آزمایشهای مختلف بهدنبال این است که درست یا غلطبودن یک فرضیه را مورد بررسی قرار دهد.
همانطور که گفتیم، شبهعلم مفاهیم اثباتشدهای را از علم بهنفع خود مصادره میکند تا بتواند مخاطب را تحتتاثیر قرار دهد. شاید فکر کنید که در دنیای مدرن امروزی کمتر کسی وجود دارد که فریب شبهعلم را بخورد؛ اما متاسفانه اینطور نیست و تحصیلات یا حتی جایگاه علمی و اجتماعی نیز نمیتوانند تضمینی برای درامانماندن افراد از شر شبهعلم باشند.
برای اثبات این موضوع، بهتر است نگاهی به یک داستان واقعی بیندازیم. در این داستان، پروفسور آلن دیوید سوکال، نویسندهی کتاب چرندیات پستمدرن اثبات کرد که در جهان امروز هم میتوان بهراحتی آبِ خوردن، شبهعلم را بهجای مطلب علمی به خورد مخاطب داد.
پروفسور سوکال که بهعنوان استاد ریاضی و فیزیک در دانشگاههای نیویورک و لندن مشغول بهکار است، در اقدامی جالب مقالهای کاملا غیرعلمی را برای نشریهی سوشال تکست فرستاد. همانطور که حدس میزنید، این مقاله نمونهی بارز یک مطلب شبهعلمی و بیاساس بود؛ اما سوکال با استفادهی هوشمندانه از مفاهیم علمی بسیار دقیق، ظاهر این مقاله را به شکل مطلبی علمی درآورده بود.
چیزی که داستان پروفسور سوکال را به یک ماجرای تاملبرانگیز تبدیل میکند این است که نشریهی سوشال تکست بدون هیچ تردیدی مقالهی فوق را چاپ کرد و تا زمانیکه دیوید سوکال شخصا توضیح نداده بود، متوجه شبهعلمبودن این مقاله نشد.
شبهعلم روی اسرار تمرکز دارد و به معماهایی میپردازد که بتواند برای آنها پاسخی افسانهای و غیرمعمول ارائه دهد. درمیان موضوعاتی که شبهعلم روی آنها کار میکند، پدیدههای معمول و با توضیح علمی بسیار ساده هم وجود دارند؛ اما شبهعلم در مورد این پدیدهها نیز بهسراغ افسانهسازی میرود تا بتواند مخاطب خود را مسخ کند.
تفاوتهای جهان علم و شبهعلم
علم، پدیدهای محسوس و قابلاندازهگیری است. در جهان علم همه بهدنبال دانستن بیشتر هستند و کسی ادعایی مبنی بر درستبودن فرضیهی خود ندارد. در این جهان، پس از مشاهدهی یک موضوع و مطرحشدن یک فرضیه در رابطه با چرایی و چگونگی آن، بارها و بارها آزمایشهای مختلفی انجام میشوند تا درصورت یکسانبودن نتایج، فرضیهی مطرحشده به نظریه تبدیل شود.
بهعبارت بهتر و سادهتر، کار علم این است که واقعیتهای هستی را آشکار کند. فرضیههای مطرحشده در علم، مطلق نیستند و امکان ردشدن دارند که در اینصورت فرضیه برای همیشه کنار گذاشته میشود و فرضیههای دیگری مطرح خواهند شد.
همانطور که گفتیم جهان شبهعلم، جهان خرافات موهوم است و هیچ شباهتی به دنیای علم ندارد. در این جهان دانشمندانی حضور دارند که اثبات غلطبودن فرضیههای خود را برعهدهی مخالفان میگذارند. برای درک بهتر این موضوع بهتر است به داستانی جذاب و قابلتامل از ملانصرالدین اشاره کنیم.
نقل میشود که روزی ملا نصرالدین میخی را در زمینی فرو کرد و به اطرافیان خود گفت که اینجا دقیقا مرکز کرهی زمین است. برخی از حاضرین متعجب شدند و حتی عدهای نیز اعتراض کردند؛ ملا در جواب این افراد گفت که اگر باور ندارید، بروید و اندازه بگیرید. کاری که ملا نصرالدین انجام داد، دقیقا همان کاری است که دانشمندان شبهعلم آن را انجام میدهند.
ادعای دیگری که دانشمندان شبه علم در دنیای خود مطرح میکنند این است که قوانین آنها تنها درمورد کسانی کار میکند که بهدرستی ادعاهای این افراد باور داشته باشند. بهعبارت بهتر اگر آنها صاحب قدرت شفابخشی هستند، فقط کسانی شفا خواهند یافت که این افراد و قدرت آنها را باور داشته باشند.
تفاوت مهم آخر جهان علم و شبهعلم به شواهدی مربوط میشود که در آنها مورداستفاده قرار میگیرند. شواهد شبهعلمی داخل دایرهای بسته قرار دارند و فراتر از آن نمیروند. به بیان سادهتر، در این جهان دلیل صحت گزینهی اول این است که گزینهی دوم چنین ادعایی دارد؛ دلیل درستی گزینه دوم نیز، ادعای گزینهی اول در رابطه با درستی آن است. ضربالمثل معروف «به روباه گفتند شاهدت کیه، گفت دمم.» بهترین مثالی است که در این زمینه میتوان به آن اشاره کرد.
مهمترین ویژگیهای شبهعلم
شبهعلم چند ویژگی بارز دارد که آشنایی با آنها به شما کمک خواهد کرد تا راحتتر بتوانید مسائل علمی را از موضوعات غیرعلمی تشخیص دهید:
نداشتن امکان راستیآزمایی
گزارههای علمی، همگی از قابلیت راستیآزمایی بهرهمند هستند و شما میتوانید آنها را موردآزمون قرار دهید تا از صحت این موضوعات مطمئن شوید؛ اما این امکان درمورد شبهعلم فراهم نیست و به اصطلاح عامه، این مرحله در رابطه با چنین موضوعاتی قفل است. این تنندادن به آزمون یکی از مهمترین فاکتورهایی است که با کمک آن میتوانید تشخیص دهید که آیا یک موضوع علمی است یا شبهعلمی.
استفاده از منابع نامشخص
اگر دقت کرده باشید، موضوعات علمی همگی منابع مشخص و البته معتبری دارند. این موضوع درمورد شبهعلم صادق نیست و موضوعاتی که در حوزهی شبهعلم قرار میگیرند هیچ منبع مشخصی ندارند؛ اگر هم منابعی برای آنها ذکر شده باشند، همگی نامشخص و حتی مشکوک هستند.
تکیه بر شایعه
تمام موضوعاتی که در دایرهی شبهعلم قرار میگیرند، روی شایعه تکیه دارند. همین موضوع باعث میشود تا این موضوعات، بهجای مطرحشدن در رسانههای علمی و معتبر، سر از مجلههای زرد دربیاورند؛ بننابراین اگر با موضوعی مواجه شدید که در هیچکدام از منابع علمی معتبر علمی اثری از آن نبود و فقط نشریهها و روزنامههای غیرعلمی به آن پرداخته بودند، حتما به علمیبودن آن شک کنید.
داشتن انگارههای ابطالناپذیر
شبهعلم همواره پیشفرضهایی دارد که ابطالپذیر نیستند و همیشه و تحت هر شرایطی صحت دارند. این ویژگی ازجمله فاکتورهایی است که به شما کمک میکند تا بتوانید شبهعلمبودن یک موضوع را تشخیص دهید.
افسانهسرایی بهجای توضیح منطقی
افسانهسرایی و اسطورهپردازی تنها کاری است که شبهعلم وقتی به بنبست میرسد به سراغ آن میرود. وقتی هیچ توضیح علمی و قابلقبولی برای یک ادعا وجود نداشته باشد، دانشمندان شبهعلم دستبهدامن افسانهها میشوند و موضوع موردنظر را بهشکل یک راز درمیآورند. اینجا است که راه را روی پرسشگری مخاطبان خود میبندند و آنها را مجبور به باور ادعاهای خود میکنند.